حال من

هوالصبور

السلام علیک یااباصالح

سلام بابایی

حالم خوبه فقط دلم شکسته

نمیدونم چرا

یهویی تاعکستوروصفحه ی گوشیم دیدم بهونه های الکی واسه گریه کردن جورشدن.

راستی بابانمیدونم علی خاله رودیدی یانه

علی هم چشمشورواین دنیابست.یادش که می افتم خیلی دلم می سوزه

اون خنده های ازته دلش

اوتفکرهای عمیق

اون خجالت کشیدنهاوسر روتاسنه پایین اوردنها

علی دیگه نیست همونطورکه اومده بودهمونطورهم رفت گاهی ساعتهابهش فکرمیکنم به آرزوهایی که بایدمیداشت ونداشت...

باباخیلی حرف دارم امافرصت نوشتن ندارم

امشب دوباره داره بارون می باره وحس خوبی بهم میده

دلم برات تنگ شده بابا

چندروزدیگه دوباره سال تحویل میشه ودوباره خونه ی خالی از تو

دیروزتولدمحمدحسن بودیادته خودت زنگ زده بودی تولدش روبهم خبردادی ومن ازخوشحالی اون روزبال درآوردم.

بابادلم برات تنگ شده خیلی