السلام علیک یااباصالح
امشب ازگریه پرم
دارم خفه میشم
به فرداهافکرمی کنم و از زندگی, کردن بیزارمیشم
باباصدامونمی شنوی
حال وروزمونمیبینی
نمیدونی چی بسرم آوردی؟!
لااقل میتونی بیای دستموبگیری وباخودت ببری
یابیای بشینی ویه د ل سیربغلم کنی
این اشکهای لعنتی نمیذارن
باباامشب به انازه ی ده سال پیرمیشم
حالاکه نمی تونی بیای صداموکه میشنوی برام دعاکن
بیزارم ازاین زندگی
چقدرصبورشده ام...برچسب : نویسنده : donyay1magnoon بازدید : 94