تکرارهای خوب

ساخت وبلاگ

هوالصبور

السلام علیک یااباصالح

آخرین باری که گفتم ازاین زندگی تکراری خسته شدم خیلی میگذره

سوم یاچهارم دبیرستان بودم شهریور بود وقتی این حرف ازدهنم دراومد یکی دوساعت بعدش بابا ازدرخت گردوافتادوکمرش شکست.

ازاون لحظه دیگه زندگی تکراری نبود

بیمارستان و جراحی وبی پولی و...

ازاون لحظه به بعدکفشای آهنین پوشیدیم تا ازهم نباشیم

دویدیم زمین خوردیم ودوباره بلندشدن ودویدیم

اون وقتهاکه ...

انگاربعضی خاطره ها بعضی اسمها بعضی حرفها درد دارند

بگذریم...

خدایا دوست دارم جاری باشم چون رودی پای جوانه ای

دوست دارم خورشیدباشم سمت گلهای آفتابگردان

خدایااگرتکراری هست بگذارتکراراتفاقهای خوب باشد

اتفاقهای باهم بودن

اتفاقهای دوست داشتن های تکراری بدون خستگی

اخدایابخاطرهمه چیزشکرت

+ نوشته شده در دوشنبه نهم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 9:7 توسط مجنون  | 

چقدرصبورشده ام...
ما را در سایت چقدرصبورشده ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donyay1magnoon بازدید : 44 تاريخ : چهارشنبه 11 مرداد 1402 ساعت: 13:31